loading...
سایت تفریحی ورزشی
تبلیغات
جوک و پستهای فیسبوکی
فیس پست افتتاح شد!

سلامت بازدید : 732 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

به عبارتی دیگر دیاربکر با تاریخ 9000 ساله و اولینمرکز مسکونی دنیا و منطقهء گسترده تمدن انسانیت با تاریخ وخاک جادویی.دیاربکر سرزمین ضیاءگوکالپ ها وعلی امری ها- سلیمان نظیف ها و احمد عارفها و سرزمین بلبل ترانه ها جلال. دیار بکر سرزمین خوش آوازه خوان هاسرزمین مارها ، عقرب ها، رنج ها، سختی ها و به همان اندازه دیار بکرسرزمین پر غرور.

در منطقهء عرب شیخ این شهر در خانه ای که مجموعا" یکاتاق داشت به دنیا اومدم. برادرهای ناتنی ام که از شوهر قبلی مادرم بودند(اسماعیل آریک ، محمود اریک و مصطفی آریک) از به دنیا آمدن من خیلی خوشحالشدند و منو مثل برادر تنی خود بزرگ کردند.من شوکت پدری رو از اونها دیدمچون اصلا" پدرم رو نمی شناختم. اولین بار پدرم رو یه دفعه در 6 سالگی ازدور دیده بودم. از شش سالگی به بعد در بعضی تعطیلات شش ماهه که به دیدارمادربزرگم می رفتم پدرم و بقیه برادرانم رو تنها در اون زمان می تونستمببینم. دوره ابتدایی رو در مدرسه ابتدایی سلیمان نظیف و دوره راهنمایی رودر مدرسه علی امری و دبیرستان رو در مدرسه جمهوریت دیار بکر خوندم.

شروع موسیقی:

پسر خاله ام آیخان باران در بین آقوام آدم دوست داشتنیای هست و خیلی هم خوب ساز می زد. دفعه اول در برابر آیخان لرزان لرزاناولین شعری رو که یاد گرفته بودم خوندم. آیخان تحت تاثیر صدام قرارگرفت.از اون روز به بعد آیخان کار مداوم رو با من آغاز کرد. حضور اول مندر صحنه در دبیرستان جمهوریت به تحقق پیوست. مادرم و برادرانم دکتر یامهندس شدن من رو می خواستند. تاثیر موسیقی روی من خیلی زیاد بود. هر روزمبا موسیقی می گذشت.در ذهنم آواز خواندن در کنسرت ها رو پرورش می دادم. بهسختی می تونستم تصمیم بگیرم که مهندس خواهم شد یا دکتر ویا یک هنرمند.

در سال 83 و 84 در فستیوال دیار بکر در مسابقات آوازخوانی برای مطرح شدن خودم رو آزمودم. در دومین دوره شرکت در مسابقات برایاول شدن مصمم بودم. در سال 84 در دیاربکر کاست آماتوری من توسط یک رانندهاتوبوس ( محمد تاریح) به گوش تهیه کننده ای به نام مصطفی گونش رسید ومصطفی گونش صدای منو خیلی پسندید و منو به استانبول دعوت کرد.برای موفقیتو رسیدن به هدفم 1800 کیلومتر مسافت روبه اون شهر کهن طی کردم. سوالاتزیادی در ذهنم وجود داشت. در بین میلیون ها نفر انسان در در چنین کلانشهری چه کسی می دونه که زندگی چقدر سخته؟ خیالات و امیدهایی داشتم اما ازیک طرف ترس و وحشت هم داشتم.زندگی تا پایان عمر ، برای دنیا ، عشق، غم،حسرت، غربت. مجادله من در سال 84 در ماه سپتامبر با ورودم به استانبولشروع شد.

استانبول:

جایی که همسایه همسایه رو نمی شناسه ، آدم آدم رو نمیشناسه،این شهر استانبوله. چطور ساکنان استانبول به اونجا کوچ کردند واومدند هم ترسناکه هم پر رمزو راز و هم باز پس گیری شهر ( از دست قوماشغالگر شهر) به نظر من خیلی زیباست. چگونگی اون رو هیچکس به درستی نمیدونه.

آلبوم اولم رو در سال 84 در ماه کاسیم ( نوامبر) به دنیای موسیقی عرضه کردم. در پی اون 7 آلبوم دیگه اومد.

5سال تموم گذشته بود. در این مدت خونه ام اتاق شماره314 هتل لاله بود.این هتل در جاده مسیح پاشا گل سرسبد هتل ها بود. در سال89 تصمیم گرفتم برای تهیه البوم و هرچه زیبا شدن کارهام در موسیقی و واردشدن به عرصه کنسرواتوری در امتحان دانشگاه شرکت کنم. دانشگاه دولتی فنیموسیقی ترک.

سالهای کنسرواتوری:

مکان اجرای موسیقی. اولین کنسرواتوری موسیقی ترک در ترکیه.

در سیاست موسیقی مدرسه موسیقی کم بود. اما چه افسوس کهدر اثر سستی دولت یک مدرسه موسیقی موجود بود. در مقابل این سیستم آموزشضعیف من اراده قوی ای داشتم. مدرسه آموزشی هنرمندان ترکیه متاسفانه به دستفراموشی سپرده شده بود و دیگر یک موسسه مورد علاقه نبود و ارزشی نداشت.جهانی شدن هنر مرهون ارزش پیدا کردن هنر میان جوامع و مردم هست. امیدوارمسیاستمردانی که به هنر و هنرمند ارزش قایل میشن مسوول موسسه های آموزشیبشن.

بازگشت به موسیقی:

در سال92 با حلمی توپ اوقلو آشنا شدم که به من پیشنهادیه البوم کرد. من با این پیشنهاد که بعد از 4 سال به من شده بود در سال 93با آلبوم نامی عالم بویسا کار حرفه ای خودم رو آغاز کردم.

ورود به صحنه:

در سال 94 در کازینوی چاکیل به همراه بولنت ارسوی ( خواننده) به صحنه رفتم.

اولین سریال:

در سال94 برای استار تی وی سریال عالم بویسا رو در چند قسمت کار کردیم.

در سال 93 بود که مصمم شدم به:

1- صلح،دوستی،برادری،ساخت اثری جهت محبت،با هم بودن ،دین،زبان،مذهب،یه دید سیاسی جداگانه.

2- با عصر تکنولوژی همراه شدن.

3- یک موزیسین تولید کننده و مدیروسازمان دهنده باشم.

4- سرمایه گذاری برای موسیقی.

5- نمونه کامل یک هنرمند بودن.

6- دست کم هر 2.5 و یا 3 سال یک آلبوم ساختن.

7- با زنان به برنامه نیامدن.

8- تصدیق اولین ها. (آماتور ها)

9- به با ارزش ترین انسان ها اهمیت قایل شدن.


به نقل از ویکی پدیا:

ماحسون یکی از خواننده‌های کردتبار ترکیه است. وی در سال ۱۹۶۹ میلادی برابر باسال ۱۳۴۸ شمسی در یکی از روستاهای استان دیاربکر در خانه‌ای که فقط یک اتاق داشت به دنیا آمد.

زمانیکه مادرش او را ۴ ماهه حامله بود از پدر ماحسونطلاق گرفت و ماحسون تا ۶ سالگی هیچگاه پدر خود را ندید بعد از ۶ سالگی همگاه گاه پدرش بدیدنش می آمد.


ماحسون زمانیکه ۱۵ ساله بود به استانبول رفت و در ۱۹ سالگی وارد دانشگاه فنی استانبول شد او یکی از خوانندگان تحصیلکرده ترکیه در رشته موسیقی است.

ماحسون در سال ۱۹۹۳ اولین آلبوم حرفه‌ای خود را واردبازارموسیقی کرد. در سال ۲۰۰۰ ترانه برابری(once insanim) را خواند کهباعث فراخوانی وی به دادگاه ترک به دلیل خواندن ۲ بیت کردی شد.

بخش کوتاهی از آهنگ گریه نکن ماحسون (کلیک کن)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 267
  • کل نظرات : 27
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 82
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 20
  • بازدید امروز : 86
  • باردید دیروز : 36
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 345
  • بازدید ماه : 1,678
  • بازدید سال : 9,791
  • بازدید کلی : 254,837